بیشتر تلویزیون نگاه میکنم و گاهی اوقات بیرون میروم ولی چندان با دوستانم رفتوآمد ندارم! با اینکه به فوتبال علاقه داشتم، چند سالی است که فوتبال هم نرفتم! با گوشی موبایل وقتم را پُر میکنم
گفتگو با امیرحسین، پسری کمحرف که تمام روزگارش در خانه خلاصه میشود
گفتوگوکننده
برای کسانی که کار سخت و طاقتفرسا دارند، مرخصی گرفتن و تعطیلات رفتن آرزو است؛ اما هیچ فکر کردهاید اگر کسبوکاری نباشد و هفت روز هفته، کل ماه و حتی تمام سال را در مرخصی سپری کنید چه میشود؟ اینهمه وقت آزاد را چطور میگذرانید؟ اگر شغلی و درآمدی در کار نباشد، چگونه میتوان اسم این دوره را اوقات فراغت گذاشت؟ ارتباطات و دوستیها چه شکلی پیدا میکنند یا چطور میتوان تفریح کرد؟ من بهعنوان خبرنگار چندین دورۀ بیکاری را تجربه کردم. باوجوداینکه این بیکاری خودخواسته بود، تحمل و مدیریت آن واقعاً سخت بود. تصور اینکه تمام ایام سال را بدون داشتن تعطیلات کار کنید و غرق در کار باشید، اگر بهیکباره دکمه توقف را بزنید و تمامروزها، منهای کار شوند بازهم دشوار است! اینها را نوشتم تا بگویم بااینکه بیکار نبودم، گاهی ترجیح میدادم که در موقعیت بیکاری باشم!
حالا هم سوژه مصاحبه من مرور زندگی جوانی منهای تحصیل و شغل است. وقتی قرار شد چنین مصاحبهای کنم، فکر کردم ممکن است انجام این مصاحبه و پیدا کردن فردی برای آن ساده باشد؛ غافل از آنکه یافتن جوانی بدون شغل و تحصیل در دورة پُر از مدرک و دانشگاه، کار سادهای نبود! برای همین تا جایی که توانستم برای پیدا کردن یک جوان بدون تحصیل و شغل به دوستان و آشنایانم پیام دادم؛ البته کمترین نتیجه را هم گرفتم. آخر از بین همه پیگیریها، امیرحسین به من معرفی شد و موفق شدم مدتی با او صحبت کنم.
امیرحسین جوانی ۲۵ ساله است که شغل پدرش باغبانی دریکی از دانشگاههای دولتی است! صدایش نشانی از نشاط نداشت. فهمیدم که او در این روزها به ملال رسیده. من همچنان مشتاق بودم که از این صدای کمی خسته پیامهای شاد و امید دریافت کنم؛ اما هر چه بیشتر تلاش کردم، کمتر توفیق داشتم. اینجا گویی زندگی امیرحسین در ۲۵ سالگی به خوابرفته بود! انگار صبحها خورشید طلوع نمیکرد. گمان میکنم که دستی از غیب، زمان را برای امیرحسینها محکم نگهداشته. شاید قدرت این دست کمتر از دستان امیرحسینها باشد؛ بهشرط آنکه امیرحسینها بدانند چه دستان قدرتمندی دارند! من بهعنوان خبرنگار ۴۵ دقیقه فرصت داشتم تا با امیرحسین گپ بزنم.
– تحصیلاتم را تا دیپلم ادامه دادم؛ به این دلیل که در دوران تحصیل نمراتم بالا نبود. با جود اینکه در ریاضیات چندان موفق نبودم، رشتۀ کامپیوتر را انتخاب کردم؛ زیرا به آن علاقه داشتم!
برای مطالعه ادامه این مطلب باید آن را خریداری کنید
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.