چند نکته و یک دستهبندی!
دانشآموختۀ علوم سیاسی
دبیر تحریریه
ادعای بیراه و گزافی نیست اگر مفهوم NEET را یکی از تازهترین مفاهیم در فضای علمی کشور و بهصورت خاص، ادبیات علوم اجتماعی بدانیم؛ بنابراین، چندان دور از انتظار نیست که این مفهوم با «قلّت ادبیات نظری» قرین و با «نحیفبودن پرداخت علمی» عجین باشد. آنچه در این نشریه، بهعنوان تلاشی برای توسعۀ ادبیات این مفهوم پیش چشم شما قرار دارد، مبتنی بر چند پیشفرض و یک تقسیمبندی پیشینی است؛ بنابراین، برای آنکه در میانۀ راهِ غورکردن در مباحث مجله، این نکته بهعنوان یک معضل به نظر نیاید، بر خود فرض میدانیم که دربارۀ این مسئله را بهصورت پیشدستانه توضیحی ارائه کنیم.
در تعریف مفهوم NEET، آن را مشتمل بر پنج دسته میدانند که در این شماره مشخصاً تمرکز مباحث را بر دو و بیشتر یک دسته از این دستهبندی قرار دادیم؛ گروه اول، بیکاران؛ در معنای مطلق آن، که لزوماً براساس میل یا ارادۀ خود، زیست بیکارانه را انتخاب نکردهاند و چهبسا تلاشهایی نیز برای یافتن کار داشته باشند. مهمترین نمایندۀ این بیکاران را فارغالتحصیلهای دانشگاهی در جستوجوی شغل میدانیم. و دومین گروه که احتمالاً بخش مهمی از مباحث این شماره پیرامون تلاش برای درک زیست آنان سامان یافته است، افرادی هستند که با ارادۀ خود علاقه و میلی برای کارکردن ندارند؛ این افراد را با کلیدواژۀ پیشداورانهای مانند «علاف» میشناسند.
به قول رایت میلز، اگر در شهری ده نفر بیکار وجود داشته باشد، مشکل خودشان است، اما اگر در همان شهر دههزار نفر بیکار باشد، مشکل جامعه است. بنابراین، حتی مواجهه با جوانانی که میلی به کارکردن ندارند، در مصاحبههای کیفی یا پیرامون آنان، در گفتوگوهای علمی بر این پیشفرض استوار است که جز معدودی از موارد خاص و نادر حتماً بخش مهمی از دلیل پیدایی چنین وضعی در جامعه (افزایش چشمگیر تعداد افراد در وضعیت NEET) حتماً ترکیبی از مشکلات ساختار اقتصاد و آموزش کشور است. حتماً پس از مطالعه تصدیق خواهید کرد که درهمتنیدگی مسائلِ برهم انباشتشده در اقتصاد، آموزش و حتی فرهنگ کشور چنین وضعی را شکل دادهاند؛ بنابراین، ما نیک میدانیم که حتی آن جوانی که به همکاران مجله، سرخوشانه گفت که «دوست دارد تا وقتی جوان است لذت ببرد» هم در بخشی از آن پازل سهگانه قابل جانمایی است.
بخشی از جوانانی که به آنان علاف میگویند، مشخصاً از طبقات بالای جامعه و از فرادستان هستند. آنها تقریباً دغدغهای برای کارکردن ندارند و نهتنها کارنکردن برای آنان موجب سرخوردگی یا تنگی معیشت نیست، بلکه حتی کارنکردنشان مایهای برای تفاخر هم است. جوانانی که در این طبقه دستهبندی میشوند را میتوان از گونۀ مصرفگرا در بررسی NEET دانست. برای درک این نمونه میتوانید مصاحبه با «نسیم» را در مصاحبههای عمیق بخوانید. کلیدواژههایی که برای تحلیل این جوانان به کار میرود عموماً واژههایی مثل تفریح، مصرف، پرسهزنی و خوشگذرانی است.
بخش دیگری از این جوانان از خاستگاه طبقۀ متوسط هستند؛ آنان از خانوادههایی برخاستهاند که نه مانند طبقات فرادست مادی، از نظر منابع مالی بیدغدغه باشند، نه مانند طبقۀ پایین در تلاش برای معاش مانده باشند. جوانان NEET در طبقۀ متوسط هم عموماً توسط خانوادهها حمایت مالی میشوند، اما چون حمایتهای مالی خانوادهها عموماً پاسخگوی نیازهای آنان نیست معمولاً به کارهای خرد، پارهوقت، تفننی و غیررسمی نیز مشغول میشوند تا بتوانند میزانی از توازن مالی را برقرار سازند. جوانان NEET در این طبقه نیز عموماً با رفتارهایی مانند تلاش برای شباهت زیست با طبقات بالای خود، اما با هزینۀ کمتر شناخته میشوند؛ بخشی از آنان تنها در خانه سر میکنند و تفریح آنان نیز ترکیبی از پرسهزنی، قهوهخانه نشینی، کافه گردی و گعدههای دوستانه است. اثر این جوانان بر خانوادهها در میانمدت یکی از عوامل هلدادن خانواده بهسمت فقر میشود. برخلاف جوانان طبقات بالا که عموماً در یک انفکاک از اجتماع به سر میبرند، این جوانان اتفاقاً میل به بروز و حرکت اجتماعی دارند. (میتوانید مصاحبههای ما با «فرشاد، مهدی و علی» را از این منظر بخوانید.)
مشخصاً میتوان تصور کرد گروه سوم جوانانی که قرار است مختصری در خصوص آنان صحبت کنیم جوانان NEET از طبقۀ فرودستاند. بهدشواری میتوان عنصر میل و اراده در این طبقه برای کارنکردن را عامل مهم و اثرگذار در تحلیل آنان دانست. برخلاف طبقۀ متوسط و بالا که میل به کارنکردن در آنان میتواند عنصر مهمی در تحلیل رفتار اجتماعی آنان باشد. جوانان این طبقه، گرفتار در تلۀ فقر و مشخصاً در مرحلهای پیش از انتخاب قرار دارند. بهعبارتدیگر، میتوان چنین جمعبندی کرد که اگر امکانات و ظرفیتها برای این جوانان در این طبقه نیز به دسترسپذیری و گستردگی جوانان طبقات بالاتر بود، میشد آنان را در وضعیتی متفاوت با آنچه در آن قرار دارند، دید. بنابراین، در چنین طبقهای، جوانانی هستند که با نیت متفاوت مثل سرخوردگی و یأس براساس ارادۀ خود، راهِ یافتن شغل را نپیموده، رها کردهاند. («امیرحسین» جوان کمحرفی که پدرش در یکی از دانشگاههای تهران باغبان است، میتواند نشانی از همین جوانان باشد.)
آنچه به عنوان پیشفرضها و دستهبندی مورد اشاره قرار گرفت، نه براساس پیمایشی دقیق و علمی، بلکه استقرائی است که بهاقتضای بضاعت یک رسانه صورت گرفته است. بدیهی است که میتوان پیشفرضهایی متفاوت با آنچه در اینجا مورد اشاره قرار گرفت در عالم واقع یافت. نیک میدانید که جمعیتهای انسانی و پدیدههای اجتماعی را نمیتوان با خطکشهای دقیق و الگوهای چارچوببندیشده بدون میلیمتری پسوپیششدن دستهبندی کرد؛ بنا بر همین قاعده، این دستهبندی و پیشفرضها میتوانند تا حدی از آنچه مورد اشاره قرار دادیم متفاوت هم باشند. سویۀ تلاش بر این بود که نورافکنی بیندازیم بر انسانهای نادیدهگرفتهشده و صدایی باشیم برای صداهای ناشنیده؛ امیدواریم که چنین باشد.
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.