رواج قمار در جامعهای رخ میدهد که افرادی به صورت غیرعادی پولدار شوند و دیگران هم میل به پولدارشدن داشته باشند
نگاهی به علل میل به قمار در جامعۀ ایران از دریچۀ سریال بازی مرکب؛ در گفتوگو با محمدرضا جوادییگانه
گفتوگوکننده
او کیست؟
محمدرضا جوادییگانه، دانشیار جامعهشناسی و عضو هیئتعلمی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. جوادییگانه در دانشگاههای تهران، علامه و تربیت مدرس جامعهشناسی خوانده است و از اساتید مطرح در حوزۀ علوم اجتماعی است. یگانه پیشتر نیز معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران بود.
چرا سراغ او رفتیم؟
جوادییگانه از جملۀ اساتیدی است که علاوهبر آنکه درخصوص مسائل اجتماعی صاحبنظر است، بهشدت نبض اجتماعی را نیز در دست دارد و از جریان علایق و مسائل عمومی عقب نمیماند. به همین مناسبت و بهدلیل آنکه بطن قمارگونۀ سریال «بازی مرکب» تب بالایی در ایران داشت، به سراغ او رفتیم تا در میانۀ بحث دربارۀ میل به قمار در ایران، از منظر این سریال نیز تحلیل و خوانشی بر این مسئله داشته باشد.
برای گفتوگو با او چه محورهایی مدنظر داشتیم؟
ازمنظر روشی درخصوص سریال بازی مرکب و خوانشی براساس نظریۀ بازیها گفتوگو با جوادییگانه را آغاز کردیم. او در خلال بحث روشی و یافتن تناظر میان سریال و بازیهای متفاوت اجتماعی، گریزی نیز به دلیل محبوبیت این سریال و فیلمهایی از این دست زد و درنهایت میل به قمار در جامعۀ ایرانی را تحلیل کرد.
پیشنهاد سیاستی
بهنظر جوادییگانه مهمترین عامل ثبات در هر جامعهای، وجود طبقۀ متوسط قوی است. طبقۀ متوسط عاملی است که جامعه را از خشونت و نابودی و بدلشدن به چیزی جز جامعه یا ناجامعه نگه میدارد. او بر آن باور است که رفتارهای هیجانی قمارگونه، چه قمار و چه هجوم به هر بازار مالی دیگری، آخرین تلاشهای طبقۀ متوسط برای نگهداشتن سرمایۀ خرد خود است و راهحل این مسئله را نیز احیای طبقۀ متوسط میداند. به باور او احیای طبقۀ متوسط میتواند جامعه را از خطر خشونت برحذر دارد و شیوع رفتارهای غیرمترقبۀ قمارگونه را کمتر کند.
قبلش بیایید یک بار بازی مرکب را باهم مرور کنیم. این بازی موقعیتی را نشان میدهد که به افراد بازندهای که احتمالا زندگیشان را از دست دادهاند و قرار است بمیرند یا زندگی بیمعنی و در تعقیب و گریزی داشته باشند، پیشنهاد میشود بر سر همین وضعیتشان قمار کنند؛ یعنی این وضعیت بد را به یک شانس تبدیل کنند، برای اینکه یا یک ثروت خوب بهدست بیاورند یا بمیرند. در وضعیتی که برخی آدمها تلاش میکنند دزدی کنند، در زندگی مدام قمارهای کوچک کنند، سر دیگران کلاه بگذارند و برای همۀ این کارها احتمال دستگیرشدن، کشتهشدن در تعقیب و گریز پلیس بودن وجود دارد، فقط کمی سطح خطر بالا میآید و قمار شکل میگیرد.
منطق قمار همین است؛ اینکه آدمها ثروتی را که دارند وسط میگذارند و روی آن قمار میکنند. قمارباز داستایوفسکی را ببینید، آنجا از حقارت طمع و آدمهایی که طمعشان اندک است گفته میشود. در بازی مرکب تا جایی طمعها برجسته میشود که آدمها بر سر جان خودشان قمار میکنند. بنابراین بخشی از ماجرا به منطق قمار برمیگردد؛ بدون منطق قمار نمیشود بازی مرکب را فهمید.
موضوع دومی که مطرح است این است که اصولا در قمار چنانچه کار منطقی پیش برود و آدمها تقلب نکنند و نتوانند دست طرف مقابل را بخوانند، پای احتمال وسط میآید. در بازی مرکب هم میبینید آنجا که آدمها محاسبه میکنند و اطلاعات قبلیشان در بازی موثر میشود، آن تاثیر را از بین میبرند. بهعنوان مثال، در فصل هفتم که بازی پنجم است یعنی بازی پل یا پلههای شیشهای، وقتی بازیکنی متوجه میشود که شیشۀ سکوریت (شیشۀ مقاوم) با شیشۀ معمولی چه تفاوتی دارد، نور را از بین میبرند که باز هم آدمها در بیاطلاعی تصمیم بگیرند. منطق قمار همین است. در قمارخانهها هم اگر افراد محاسبات پیچیده داشته باشند یا بتوانند حدس بزنند، جلوی فعالیتشان گرفته میشود. بنابراین هرچه بازی شانسیتر، منطق قمار بالاتر.
برای مطالعه ادامه این مطلب باید آن را خریداری کنید
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.