اگر قرار بود افکار مشرقزمین که بهشکل نمادین در تختهنرد خود را نشان داده، در فرهنگ قمار دخیل باشد، کشوری همچون هند باید بالاترین اقبال را به سمت شرطبندی و قمار میداشت
نقش اقتصاد سیاسی ایران و فرهنگ سلبریتیسم در گسترش قمار، در گفتاری از سیدمهدی ناظمی، عضو هیئتعلمی پژوهشکدۀ فرهنگ و هنر اسلامی
دررابطه با ریشۀ تاریخی شرطبندی و قماربازی در ایران، [بدین معنا که تاریخ و فرهنگ ایران مستعد پذیرش فرهنگ قمار است] بنده قبلا بحث مفصلی با یکی از استادان جامعهشناسی داشتم و آنجا این مطلب را قویا رد کردم. اگر قرار بود افکار مشرقزمین که گاهی بهشکل نمادین در سمبلهایی همچون بازیهای تختهنرد خود را نشان داده، در این فرهنگ دخیل باشد، کشورهایی همچون هند باید دارای بالاترین اقبال به سمت شرطبندی و قمار باشند و کشورهایی همچون آمریکا و اروپای غربی، که سابقۀ تاریخی کمتری دارند، باید دارای کمترین اقبال باشند. درحالیکه اینچنین نیست. درمجموع کشورهای شرقی و حتی ایران، در بحث قمار، اقبال کمتری نسبت به کشورهای غربی دارند. قطعا شرایط تاریخی و فرهنگی در کشورهای مختلف موثر است. همانطور که مشهود است، شرایط مربوط به دنیای سرمایهداری و بهطور خاص قواعد حاکم بر جامعۀ مصرفی، از موثرترین عوامل فرهنگی در تقویت شرطبندی هستند. شرایط و قواعد فرهنگ جهانی در همۀ دنیا موثر بوده و در ایران هم اینچنین بوده است. البته ممکن است طیفهای مختلفی از این ابعاد فرهنگی به وقوع پیوسته باشد؛ مثلا مصرفگرایی در ایران ممکن است با مصرفگرایی در آمریکا و حتی در لبنان متفاوت باشد. اما در همۀ کشورها، جامعۀ مصرفی و اقتضائات جامعۀ مصرفی دخیل بوده و این موضوع در گرایش به صنعت سرگرمسازی، که یکی از مثالهای آن صنعت قمار است، موثر واقع شده است.
فقدان اراده در برخورد با قمار
همهجای دنیا [و بالتبع در ایران] یک چرخۀ اقتصادی حول محور قمار وجود دارد. در کشور ما نیز چون شرطبندی و قمار بهطورکلی غیرقانونی است، برای اینکه بتوانند چرخۀ اقتصادی آن را راهاندازی کنند، ذینفعانی را در درون سیستم تعریف کردهاند؛ حتی این شائبه وجود دارد که سیستم بانکی نیز از این موضوع حمایت میکند. قطعکردن حمایت سیستم بانکی بهنظر، کار دشواری نیست. با تسلطی که ارگانهای امنیتی بر سیستمهای بانکی دارند، پیداکردن شبکههای فعالیت اقتصادی غیرقانونی کار دشواری نیست. بنابراین مشکل در فقدان اراده برای برخورد با این نوع فعالیتها است. بخشی از این مشکل شاید به ضعف قانون برگردد که امیدواریم با فعالیتهای مجلس ضعف قانونی جبران شود؛ اما مسئله اینجاست که ارادۀ جدی هم وجود ندارد. این عدماراده به یک تصور موهومی باز میگردد که: «مردم چنین میخواهند و بهتر است با خواستههای مردم درگیر نشویم. سراغ مسائل اساسیتر و مهمتر برویم و خطوط قرمز و چارچوبهایی را قرار دهیم.» درحالیکه، این تلقی هم به چند دلیل غلط است؛ وقتی شما وضع رهاشدگی را در سیاست خود انتخاب میکنید، خطوط قرمز [اخلاقی و اجتماعی شما] هم بهتدریج از بین میروند. همچنین باید دید [زمانی که صحبت از مردم و خواست آنها میکنیم] چه میزان از مردم با این مسئله درگیر هستند. بههرحال برخی مسئولین کشور تلقی موهومی از مردم دارند و این تلقی باعث شده حقوق اکثریت دیگر که مخالف وضع فرهنگی–اجتماعی موجود هستند، ضایع شود. در پاسخ به این سؤال که «چرا کاری نمیکنیم؟» باید تصریح کنم که این بیارادگی [در برخورد جدی با قمار در ایران] ابعادی اقتصادی دارد که قطعا بخشی از آن را باید در شبکۀ بانکی کشور جستوجو کرد.
برای مطالعه ادامه این مطلب باید آن را خریداری کنید
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.