اینک تولدی دوباره
مدیرمسئول
لحظۀ تولد یک رسانه است؛ رسانهای که قرار است واسطۀ پیامهایی خاص باشد و کارکرد متفاوتی را در میان انبوهی از رسانههای مشابه برعهده بگیرد. مجلات اجتماعی-اندیشهای در گیشه کم نیستند و با وجود مشکلات اخیر و اصلاً بهطورکلی کمرنگشدن فضای نشریات چاپی، هنوز هم نشریاتی با دغدغۀ اجتماعی هستند که منتشر میشوند و در دسترس علاقهمندان قرار میگیرند. اما چرا ما به این فضا ورود کردیم و «اندیشۀ آینده» قرار است چه کارویژهای داشته باشد که سایر نشریات مشابه، واجد آن نیستند؟ پاسخ به این سؤال را بایستی البته در شمارگان آینده و در سیر توالی انتشار این مجله جستوجو کرد، اما آنچه خواستۀ ماست یک اقدام متفاوت و متمایز و پرهیز از موازیکاری است. قرار است اندیشۀ آینده متمایز از سایر نشریاتِ مشابه باشد. اینکارکرد متفاوت، به نوعی بسترسازی برای حل مسائل اجتماعی کشور است. این نشریه عزم کرده تا به رویکردهای تبیینی و توصیفیِ صرف اکتفا نکند و بر هدایت «سوژۀ اجتماعی» به میز بررسی سیاستی و قانونگذاری تمرکز کند. از اینرو، طیف خوانندگان و استفادهبرندگان از اینتیپ نشریه، قطعاً مقداری متفاوت خواهد بود. البته بایستی تاکید کرد که این مسیرِ هدایت سوژه به دستور کار سیاستگذاران، اصلاً به معنای بیارزشپنداشتن مخاطب عمومی نیست. هدف اینرسانه در مقام «کارکرد»، جلب توجه سیاستگذاران است، اما از سویی دیگر، برای آنکه سوژههای رسانۀ ما در نظر سیاستگذار اولویت و اهمیت خود را پیدا کند، بایستی مستظهر به تکثیر ایده میان افکار عمومی و البته نسبتیافتن با کف میدان جامعه و خردهفرهنگهای درون آن باشد. ازاینرو، اینرسانه سوژههای خود را از واقعیت جامعه میگیرد و با تحلیل و تبیین سیاستگذارانه، به دستاندرکاران و همچنین مخاطب عمومی بازمیگرداند. انتظار و امید ما این است که در ادامه این روند، سیاستگذاران و مسئولین امر، با اتکا به نظریات کارشناسانۀ برخاسته از علم و منطق دانشگاهی، تجربی و تفهمی، در فهم و حل مسائل اجتماعی بکوشند.
یکی از دیگر کارکردهایی که برای «اندیشۀ آینده» در نظر گرفتهایم، بررسی سوژهها و مسائل نوپدید اجتماعی و کمتر دیده شده در فضای اجتماعی جامعۀ ایران است. در توصیف کلاسیک مسئلۀ اجتماعی اینگونه گفته میشود که: مسئلۀ اجتماعی، پدیدهای است که کثیری از مردم از آن رنج ببرند و به فکر اصلاح یا راهحل و چارهای برای آن باشند. در این تعریف، تا پدیدهای بسیار همهگیر و فراگیر نشود، اساساً «مسئله» محسوب نمیشود و لذا به آن پرداخته نمیشود. آنچه این نشریه تلاش دارد به آن بپردازد، پدیدههایی است که شاید هنوز تبدیل به مسئله نشدهاند، ولی ظرفیت مسئلهشدگی و یا پتانسیل ایجاد آنومی در آینده را دارند. از این رو، سوژههای نوپدید برای ما از اولویت بیشتری برخوردارند. لذا بهدلیل نوپدیدبودن اینسوژهها، تلاش برای توصیف، تبیین و روشنکردن ابعاد و زوایای مختلف آنها قطعاً بیشتر خواهد بود و قطعاً تلاش برای حرکت به سوی راهکارهای کارشناسانه برای پیشگیری و یا حل اولیۀ مسئله در اینجا توسط سیاستگذاران و دستاندرکاران، موضوعیت خواهد داشت.
باید تصریح کرد که تلاش برای «بدلکردن سوژههای رسانهای به مسئلۀ سیاستی»، «توجه به مقام چارهجویی و فراروی از حد توصیف»، «حرکت بهسوی برجستهسازی سوژه برای سیاستگذار، مدیر و قانونگذار در کشور و سوقدادن توجه به سمت اینسوژهها»، سه هدف آشکاری است که تیم سیاستگذاری و اجرایی ایننشریه در پی آن است.
اما در مورد سوژۀ اینشماره، قطعاً خوانندگان محترم با دیدن مطالب میتوانند فهمی کلی از فضای موضوع داشته باشند. موضوع NEET یکی از موضوعات نوظهور و جذاب در مطالعات اجتماعی متأخر برای مردمشناسان و جامعهشناسان بوده است؛ جوانانی که نه کار میکنند، نه درس میخوانند و نه مهارتی میآموزند. اینجوانان و کنشگریهایشان بیش از دو دهه است که در برخی از کشورها تبدیل به مسئله شده و مطالعات زیادی بر روی آنان از منظر تخصصهای مختلف انجام شده و یا در حال انجام است. اینجوانان که در سنین 15 تا 25 الی 30 سالگی هستند، گویی تبدیل به بخش قابل توجهی از شهروندان کشورها شدهاند و در برخی از کشورها جمعیت آنان روزبهروز در حال افزایش است.
اینکه چه عواملی در بهوجودآمدن آنان در جوامع مختلف نقش داشته، موضوعی است که در فرصت مقتضی میتوان بهطور مفصل به آن پرداخت، اما آنچه عجالتاً میتوانم بگویم این است که اینپدیده با فراگیرشدن نئولیبرالیسم، فرافکنی شده و نوعی همشکلی و همسویی فرهنگی را میتوان در میان کنشگران آن در همه جوامع دید؛ اگرچه که این پدیده رنگ و شکلهای بومی خاص خود را نیز دارد. اینپدیده بهلحاظ موقعیت مکانی، در بافتهای شهری و بهطور خاص حاشیههای آنها بسیار چشمگیر است و نسبت بسیار وثیقی با موضوع آسیبهای اجتماعی پیدا میکند. بحران هویت در میان کنشگران درون اینپدیده، امری شایع است و البته این بحران هویت، به سوی فرهنگپذیریهای آلترناتیو و ساخت خردهفرهنگهای نابههنجار پیش میرود و میتواند در درازمدت بهعنوان یک رقیب برای فرهنگهای رسمیتر و نظامهای هنجاری و اخلاقی جوامع مطرح شود که خود میتواند به بحران درون جوامع منجر شده و حتی مشکلات امنیتی نیز بیافریند. نظام ارزشی جدیدی که اینپدیده ارائه میکند، با نوعی منطق یکدستساز و تقلیلگرا مواجه است؛ یک سبک زندگی متفاوت که بنیان آن بر ارزشها و شیوههای انحرافی بنا شده است. در این نظام ارزشی و کنشیِ آلترناتیو، شاهد نوعی انقطاع از سنتها و بریدهشدن از تمامی آنچه امر سنتی و عناصر هویتی درازمدت و تاریخی نامیده میشود هستیم. ارزشهای جدیدی که سر برآورده است، آنچنان مخرب و سیال است که نمیتوان هیچ امر تاریخیای را بر آن بنیاد نهاد و هیچ امتداد تاریخی-اخلاقی را از آن انتظار داشت و از اینرو، این سبک میتواند به آسیبهای مختلفی برای جوامع مختلف و حتی نوع بشر منجر شود.
خطر امنیتی اینپدیده، یکی از موضوعاتی است که دولتهای ملی با آن دستبهگریبان بوده و هستند. این نسل با کنشگریهای برخاسته از نظام ارزشی گفتهشده، میتواند عرصۀ خیابانها را تبدیل به آوردگاه و میدان سیاست خیابانی کند؛ نوعی سیاست مخرب که خیابان را تبدیل به میدان مخالفت، انتقام و بحرانهای امنیتی میکند و نظم اجتماعی را دچار خدشه و بحران میسازد.
ازاینرو، پدیدۀ NEET را بایستی جدی گرفت. اینپدیده در کشور ما به دلایل مختلف رشد قابل توجهی داشته و پیشبینی من این است که رشد روزافزونتری خواهد یافت. از دهه 70 شمسی و با رویکارآمدن دولت توسعۀ اقتصادی آقای رفسنجانی و شروع رشد نئولیبرالیسم ایرانی، سنگ بنای این پدیده گذاشته شد و در دو دهۀ بعد، اینمسئله آشکار شد. این تیپ جوانانی که محصول پروسۀ گسترش نئولیبرالیسم ایرانی هستند، امروزه در درون شهرها و حاشیۀ آنها به وفور یافت میشوند و در سالهای اخیر و مخصوصاً از سال 96 به بعد در شروع و ادامۀ شورشهای اجتماعی نقشی جدی داشتهاند و خواهند داشت؛ لذا شناخت تیپولوژی، نظام باورها و ارزشها، سبک زندگی و شیوۀ کنشگریهای آنان و چارهاندیشی برای این مسئله یکی از دغدغههای جدی است که بایستی سیاستگذاران، مدیران، قانونگذاران و دستاندرکاران اینکشور به آن اهتمام ورزند.
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.