من به هر چیزی که شما به آن میگویید روسپیگری یا هر چیز دیگر، دقیقاً بهعنوان شغل نگاه میکنم و اصرار دارم به استفاده از کلمۀ بیزینس
گفتوگو با یاسی، تنفروشی که نه به خاطر شرایط بد اقتصادی، بلکه برای زندگی بهتر، تن به این کار میدهد
گفتوگوکننده
معصومه آقاجانپور
یک تصویر عمومی و غیرآزموده ازنظر سنجههای علمی در ذهن بسیاری از کسانی که در خصوص آسیبهای اجتماعی فعالیت میکنند، وجود دارد که بر اساس آن تصویر، رابطۀ میان روسپیگری و فقر بیش از حد بدیهی انگاشته میشود؛ بدین معنا که بر اساس آن تصویر، تمام کسانی که به روسپیگری مشغولاند، ناچار و ازسر اجبار به این کار روی آوردهاند؛ کسانی که تا نیمههای شب برای یافتن مشتری در خیابانها پرسه میزنند و برای بقای خود و یا احتمالاً فرزندی، با قیمتهای نازل تن خود را در معرض فروش میگذارند و بیشترشان هم از چنان افسردگی عمیقی رنج میبرند که آرزوی مرگ دارند. اگرچه این تصویری کاملاً مطابق با واقع است، اما همه اینگونه نیستند. یاسی کسی است که دقیقاً نقطۀ مخالف این تحلیل است؛ دختری سیوششساله که از راه روسپیگری به اندازهای متمول زندگی میکند که تنها بخش کمی از مردم توانایی چنان زندگیای دارند، تنفروشی را بهمثابه یک «بیزینس» میبیند و از شرایطش هم کاملاً رضایت دارد. او اما در عین حال بخشی از داستانهای تاسف برانگیز شبهای تهران است.
*از خودت و خانوادهات برایمان بگو.
شما یاسی صدایم کنید. متولد 64 هستم، یعنی سیوششساله هستم و در شهرری بهدنیا آمدم. پدرم کارمند بود که پنج سال پیش فوت کرد. مادرم خانهدار است و تنها زندگی میکند. چهار خواهر و یک برادر دارم که همه ازدواج کردند. سه تا از خواهرهایم و برادرم کارمند هستند و یک خواهرم هم آرایشگر است.
*پس یک خانوادۀ معمولی داری؟
آره کاملاً معمولی. بیشتر مردم فکر میکنند آدمهایی که مثل من هستن یا فقیرند یا خانوادههای خوبی ندارند یا بیسوادند، ولی همیشه اینطوری نیست.
*وضعیت تحصیلی خودت به چه صورت است؟ دانشگاه رفتی؟
بله، کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی از دانشگاه آزاد دارم.
*تا حالا ازدواج کردی؟
نه ازدواج نکردم، مجردم و بهخاطر شغلم قصد ازدواج هم ندارم. [با خنده]
*از دوستانت که در این کار هستند هیچکدام متاهل نیستند؟
از دوستان نزدیکم نه، ولی خانمهایی را میشناسم که متاهل هستند و بیزینس میکنند، قاعدتاً همسرانشان نمیدانند. راستش من حوصلۀ مخفیکاری ندارم، آدم متعهدی هم نیستم، برای همین ترجیح میدهم که کلاً ازدواج نکنم.
*اشکالی ندارد یک کم بیپرده صحبت کنیم؟ اصلاً دلیل اینکه ما اصرار داشتیم با تو صحبت کنیم مدل متفاوت تو با بقیه است، هم به لحاظ سطح زندگی و هم به دلیل تفاوت نگاهی که به شغلت داری. حس کردم منعی داری از بهکاربردن کلمۀ تنفروشی یا روسپیگری و اصرار داری از واژۀ بیزینس استفاده کنی!
بله، دقیقاً همینطوره. من به هر چیزی که شما به آن میگویید تنفروشی، روسپیگری یا هر چیز دیگر، دقیقاً بهعنوان شغل نگاه میکنم و اصرار دارم به استفاده از کلمۀ بیزینس. کاری نیست که از آن خجالت بکشم، من به هوای زندگی بهتر وارد این کار شدم.
برای مطالعه ادامه این مطلب باید آن را خریداری کنید
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.