شب فضای خوبی برای نمایش ژانرهای متفاوت سینمایی است و این مکان را ایجاد میکند که بهجای اینکه جامعه را ببینیم ژانر را ببینیم
گفتوگو با «فرزاد مؤتمن» دربارۀ ظرفیتهای تصویری شب در سینمای داستانی
گفتوگوکننده
مرتضی اسماعیلدوست
او کیست؟
فرزاد مؤتمن؛ فیلمساز مطرح سینمای ایران که در ژانرهای مختلف آثاری تولید کرده است و درضمن بهعنوان کارشناس و مدرس سینما در مجامع سینمایی شناخته میشود. این سینماگر که تجربۀ ساخت آثار مستند صنعتی را در کارنامۀ خود ثبت کرده است، درزمینۀ نظریههای سینمایی اطلاعات قابل توجهی دارد و صاحب اندیشه است.
چرا سراغ او رفتیم؟
دلبستگی شدید فرزاد مؤتمن به شبگردی که از حالوهوای شخصیاش میآید، به کارنامهاش هم راه پیدا کرده است تا فیلمسازی باشد که بیشترین شبانههای سینمای ایران را ساخته است. «شبهای روشن»، «سراسر شب» و «شبگرد»، از ارادت مؤتمن به زیست شبانه میآید و ازاینرو مهمترین گزینه برای گفتوگوست.
برای گفتوگو با او چه محورهایی مدنظر داشتیم؟
در این گفتوگو با توجه به اشراف فیلمساز به سبک و فرم سینما، سعی شد تا به نسبت سینما و شب پرداخته شود و چگونگی استفاده از ظرفیت بصری شب که میتواند ساختار سینمایی پیدا کند. همچنین، با توجه به دلبستگی شاعرانۀ او به زیست شبانه، دیدگاهاش را دربارۀ تغییر ماهیت «شبهای تهران» با طرحهایی همچون «تهران بیدار» جویا شدم.
شما بهغیراز ساخت آثار شبانه، در زندگی شخصی هم جزو طرفداران زیست شبانه هستید. پدیدارشناسی شبگردی از نگاه هنرمندی چون فرزاد مؤتمن چگونه است؟
من یک شبگرد هستم؛ در واقع تا دو، سه سال پیش معمولاً دوازده شب از خانه بیرون میرفتم و شش صبح به خانه برمیگشتم. کلاً شبها بیدار هستم و ساعات زندگیام متفاوت است. برای من، شب رنگوبوی دیگری دارد و دوست دارم در تاریکی شب قدم بزنم و خیابانهای تهران را پیاده بروم و دور از همۀ اتفاقات به زندگی نگاه کنم. از این نظر، شبهای تهران برایم همیشه جالب بوده و پیادهروی در خیابان به من آرامش میدهد، چون در شب صداها و شلوغی و مزاحمتهای روزانه وجود ندارد و همه چیز در سکون و آرامش است.
صحبتهای شما، من را به یاد دیالوگ استاد جوان در فیلم ماندگار «شبهای روشن» میاندازد که صدا و نور و شلوغی را مزاحم خیالبافی خود میدانست و در انتظار فرارسیدن شب و پناهبردن به تخیل بود.
من نیز همان نگاه را به زندگی در شب دارم. رفتن به فضای تخیل یک نوع آرامش برای من فراهم میکند تا به دور از مسائل روز بتوانم تجدید خاطره کنم و در تخیلاتم شهری را تصور کنم که دوستش دارم، نه این شهری که الان وجود دارد. شهر من کافههایش تا چهار صبح باز است و مردم بهراحتی از کوچه و خیابانهایش گذر میکنند و هنوز زن قرمزپوش میدان فردوسی در آنجا منتظر است! خیال من از شهر زیبا، مثل تصور عاشقی است که هنوز زندگی را به دور از تنگناها و مشکلات زندگی روزمره به شکل شاعرانه میبیند.
زیباییشناسی تاریکی و رازآلودگی شب به آثار سینمایی جلوهای دراماتیک میبخشد و تاریخ سینما از ظرفیتهای بصری تاریکی برای ارائۀ ژانرهایی مثل نوآر و جنایی و وحشت بهره برده است. شما بیشترین آثار شبانه را در میان فیلمسازان ایرانی تولید کردهاید. در آثار شما، این رنگ شب و سایهروشنها چه کاربردی در فرم دارد؟
من چند فیلم در فضای شب ساختم، چراکه در فضای شبانه، سینمایی که من دوست دارم بیشتر خود را نشان میدهد؛ سینمایی که متکی به ژانر و یا ضد ژانر است. اما متأسفانه دیگر بافت شهر تهران برای نمایش آن چیزی که از فرم سینمای مدنظرم است، جوابگو نیست. آنقدر عناصر آزاردهندۀ صوتی و تصویری در این شهر زیاد شده که نمیتوانم آن چیزی که دربارۀ سینمای مورد نظرم دارم، در بستر این شب پیاده کنم. متأسفانه الان شهری را میبینیم که بیریخت و زشت است و از تصور ما خیلی دور شده است. همانطور که شما گفتید، شب فضای خوبی برای نمایش ژانرهای متفاوت سینمایی است و این امکان را ایجاد میکند که بهجای اینکه جامعه را ببینیم، ژانر را ببینیم. البته فیلم «شبهای روشن» به شکل دیگری است و شهر در پسزمینه دیده میشود و شخصیتها در آن برجستهاند و خیلی پیچیدگی از شهر و آدمهای پیرامونی نمیبینیم.
برای مطالعه ادامه این مطلب باید آن را خریداری کنید
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.