اگرچه بهنظر میرسد که زیست شبانه بر اساس عاملیت و تنوع و تکثر انسانی پیش میرود اما فشار ناشی از تکثر نهایتاً ساختار را هم تحتالشعاع قرار میدهد
بحثی از رفتارهای طبقات اجتماعی مختلف در حیات شبانه در گفتوگو با محمدسعید ذکایی
گفتوگوکننده
کیاوش کلهر
او کیست؟
محمدسعید ذکایی؛ استاد شناختهشده و مدیرگروه مطالعات فرهنگی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است. ذکایی صاحب چندین مقالۀ علمی و پژوهشی درزمینههای مرتبط با مطالعات فرهنگی و چند جلد کتاب در این حوزه است.
چرا سراغ او رفتیم؟
ذکایی ازجمله استادان علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی است که تمرکز خود را بر مسئلۀ فراغت قرار داده و کتابی را نیز با همین عنوان چاپ کرده است. از سوی دیگر، او نسبت به تحولات اجتماعی ایران حساسیت بالایی دارد و معمولاً پدیدههای اجتماعی مختلفی در حوزۀ مطالعات فرهنگی سوژۀ مطالعۀ او قرار دارند؛ به همین دلایل و با درنظرداشتن پیوند میان فراغت و زیست شبانه، به سراغ او رفتیم تا این موضوع را با او از زاویۀ مطالعات فرهنگی بحث کنیم.
برای گفتوگو با او چه محورهایی مدنظر داشتیم؟
مهمترین محور و آغاز گفتوگو، بحث از نسبت میان ادبیات زیست شبانه و علوم اجتماعی بود، سپس از ذکایی خواستیم تا پیوند میان فراغت و زیست شبانه را برایمان شرح دهد. محور مهم دیگر، نسبت میان رفتارهای اجتماعی شبانه و طبقات اجتماعی بود. در نهایت، از ذکایی خواستیم تا با برش جنسیت، برایمان از زیست شبانه سخن بگوید.
زمانی که بهسمت بررسی زیست و حیات شبانه حرکت میکنیم، ذیل چه ادبیات نظری یا در چه بستر کلانی میتوانیم این مفهوم را مورد مطالعه قرار دهیم؛ برای مثال، بخشی از مطالعات فراغت است یا اصلاً در یک بستر جداگانهای مورد بررسی قرار میگیرد؟
ادبیاتی که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به زیست شبانه پیوند میخورد، متنوع است، چون اصلاً خود زیست شبانه اتفاق متأخری نیست. زمان، چرخههای زمانی و مدیریت آن با زیست انسانی پیوندی به قدمت زندگی انسان دارند. زمان در نسبت با جغرافیا، زندگی روزمرۀ مردم و تنوعات قومی، عرصهای برای تصرف انسانی بوده است. اگر بخواهم تیتروار برای هدایت ابتدایی بحث نکاتی عرض کنم، بدون ترتیب یا اولویت خاصی، بخشی از [ادبیات زیست شبانه] به فرهنگ و زندگی روزمرۀ مردم؛ استفاده از زمان، نظم زندگی روزمره، اقتصاد و اقتصاد فرهنگ و فراغت پیوند خورده است و این محورها بهصورت جدی در ادبیات مربوط به زیست شبانه نقش دارند. البته فراغت در این میان نقش مهمتری دارد، چون بخش مهمی از انگیزههایی که زیست شبانه را احیا کرده است، میل به ایجاد یک فضای بهترِ زیستی، روانی و اجتماعی است. بخش دیگری از ادبیات زیست شبانه نیز به مقولۀ دین و مناسک آن بازمیگردد. تقویم دینی چه برحسب تفکیک وظایف و تعهدات دینداران و چه برحسب ملاحظات و توصیههایی که برای مدیریت زمان ارائه میشود، با زیست شبانه پیوند خورده است.
بنابراین، از مجموعۀ علوم اجتماعیِ نزدیک، ترسیم این سیاهه، لیست بلندبالایی از پیوندها اعم از فراغت، فرهنگ و زندگی روزمره، اقتصاد رفتاری و مطالعات دین میسازد و درعینحال بحثهای انتزاعیتری هم وجود دارد که پیرامون درک از زمان، جغرافیای فرهنگی و دستاوردهای مدرنیسم پیکربندی میشود. بنابراین، سنتهای بینرشتهای چه در صورت پرداخت مستقیم و چه در صورت پرداخت غیرمستقیم، در مطالعۀ این مفاهیم دایرۀ گستردهای از دلالتها را دربرمیگیرد. البته فضای غالب در رابطه با این موضوع خاص -که علاقهمندی من و احتمالاً مسیر بحث هم خواهد بود- مطالعات علوم اجتماعیِ نزدیک و بهصورت خاص مطالعات فراغت، اقتصاد فرهنگ و سیاست سبک زندگی است.
شما در بحث از زیست شبانه بر مولفۀ زمان بسیار تأکید داشتید. این پیوند میان درک از زمان و حیات شبانه تا چه اندازه وثیق است که به این میزان بر آن تأکید میشود؟ البته همانطور که اشاره کردید بحث زیست شبانه بسیار قدمت دارد، درحالیکه برداشت عمومی در رابطه با این موضوع یک مفهوم مدرن است. بر اساس این دو مؤلفه، چه قدمتی را برای طرح مباحث مربوط به زیست شبانه میتوان در نظر گرفت و درک ما از مقوله، چه میزان در پیوند با فراغت است؟
وقتی در مفهومسازیهای رایج، بحث از فراغت میشود، یک مولفۀ مهم، زمان است؛ یعنی ما ایام روز را به ایام فعالیت، فراغت، فعالیتی که در ازای آن دستمزد میگیریم یا زمانی که برای خودمان است و اصطلاحاً در اختیار ماست و برای آن تعهدی نداریم، تقسیم میکنیم. (در این زمان ما نسبت به کارفرما یا صاحب قدرتی مسئولیت نداریم و میتوانیم زمانمان را آنطور که مایل باشیم تصرف کنیم.) حالا در بحث زمان، زیست شبانه را هم میتوان گنجاند. در جامعۀ مدرن معاصر همواره ملاحظهای وجود داشته است تا زمان به آن میزان امتداد پیدا کند که افرادی که در روز مشغله دارند و درگیر محسوب میشوند، حداقل در شب که آرامش و خلوتی عارض میشود، به نیازهای فراغتی خودشان بپردازند.
پس بحث از زمان به معنای ملموس و عینی آن، بر اساس برشهایی که برحسب ایام شبانهروز جدا میکنیم، در نسبت و تلاقی با زمان و دوگانۀ کار- فراغت ساخته میشود. البته که به این نگاه میتوان در عین مزایا، نقدهایی را نیز وارد کرد، نقدهایی ازایندست که مثلاً این تعریف دوگانۀ کار و فراغت، پراگماتیستی و در راستای منافع سازمانهاست. گویی این تقسیمبندی کار و فراغت و [شب و روز] یک تقسیمبندی مکانیکی است که ابعاد فردی و حال افراد را در نظر نمیگیرد؛ به خصوص با توجه به کرونا که مرز میان کار و غیرکار را باریکتر هم کرد، این تقسیمبندی بیشتر زیر سؤال است. پس محاسبۀ زمان ازاینجهت اهمیت دارد که با محاسبات کاربردی میتوان زمان فراغت یا حیات شبانه را بسط داد و بهمثابه یک انتخاب، افراد را نسبت به آن وسوسه و علاقهمند کرد و حتی برای آنان نیازآفرینی هم شود تا افراد با زمان خودشان مواجهۀ متفاوتی داشته باشند. مواجهۀ متفاوت یعنی ساعتهای شبانهای که آن را مرده و ساعتی برای تجدید قوا برای روز میدانند، بدل به زمانی برای فراغت کرد.
برای مطالعه ادامه این مطلب باید آن را خریداری کنید
سبد خرید شما در حال حاضر خالی است.